مناجات رمضانی
رمضان بــوی مناجــات و دعــا می آید عطــر تسبیــح و صــدای شهــدا می آید گوشۀ چشم من امروز سحر، تر شده است آبــرو بــاز بــه کــابــیــن گــدا مــی آیــد دیدۀ کــور به اشک سحــری روشن شد بوی پیــراهن یــوسف ز کجــا می آیـد؟ کــاش آمــادۀ مــهــمــانیــتــان می بــودم به سر سفــره کسی بی سـر و پا می آید خاطر حضــرت اربــاب بیا عـفــوم کن که فقط بخشش و رحـمت به شما می آید هر سحــر مثل محــرم دل من می گیرد بــاز عطــر حــرمِ کــرب و بــلا می آید لب من زخم شده از عطش اما به فدات یادم از چوب و لب و طشت طلا می آید |